جدول جو
جدول جو

معنی لکه پیس - جستجوی لغت در جدول جو

لکه پیس
لکه لکه، لک و پیسه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لکه گیر
تصویر لکه گیر
آنکه لکۀ چیزی را پاک کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لک و پیس
تصویر لک و پیس
در پزشکی لکه هایی که در پوست بدن انسان پیدا می شود، برص
فرهنگ فارسی عمید
آنکه لکه گیرد (از لباس و جز آن) ، آنکه اصلاح قسمتهای ریختۀ گچ و مانند آن از دیواری یا سقفی کند
لغت نامه دهخدا
(لَ کُ)
بهق. (و آن غیر پیس یعنی غیر برص است)
لغت نامه دهخدا
آنکه لکه های پارچه و لباس و غیره را پاک کند، آنکه قسمتهای ریخته گچ و غیره را از دیوار یا سقفی اصلاح کند
فرهنگ لغت هوشیار
لکه هایی که در صورت و بدن انسان پیدا شود بهق بهک. توضیح باید دانست که لک و پیس بجز پیس و برص است، دارای لک و پیس: یک مرد کشیده و بلند با صورت لک و پیس وارد شده یکسره رفت پشت میز
فرهنگ لغت هوشیار
هله هوله، مجموعه ی خوردنی های بی ارزش
فرهنگ گویش مازندرانی
رخت کهنه و فرسوده
فرهنگ گویش مازندرانی
جلوی تکیه، تکیه ی جلوی حسینیه ها
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و رو، سر و محدوده ی آن سر و گردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بیماری صرع، لک های سفید روی پوست
فرهنگ گویش مازندرانی
خیس خوردن لباس و تن
فرهنگ گویش مازندرانی